پشت شیشه برف می بارد

من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد

پشت شیشه برف می بارد

من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد

45

این روزها امید تقریبا تمام مدت در کمپ است و اصلا از این وضع ناراضی نیست. چند روز پیش در حد چند دقیقه آمد سری زد و رفت. دلم خیلی برایش تنگ شده بود و تنگ شده است. اما خودش می گوید این بهترین راه برای فرار از وسوسه است. خوشحالم که دارد خودش را به شکلی خوب مدیریت می کند. دلم برایش تنگ شده و امیدوارم هر چه زودتر به زندگی عادی اش برگردد

44

یک ماه است چیزی ننوشته ام و شاید همه چیز را دقیق به یاد نیاورم. در این یک ماه هم روزهای خوب داشتیم هم روزها بد. روزهای بد، حالم بدتر از آن بود که بنویسم و این روزهای خوب، دلم نمی خواست به یاد روزهای بد بیفتم. اما امروز، تصمیم گرفتم دوباره برگردم و بنویسم.

  ادامه مطلب ...